ناگهان دلت میگیرد
از فاصله بین آنچه میخواستی
و
آنچه که هستی...!
برچسبها:
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ،
غصه می خورد ، بغض می کند ،
اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
آری ،
این است خاصیت عشق یک طرفه …
تنهایی یعنی:
گاهی....
دلت یکی رو میخواد
و میدانی
تا ابد هم که خداخدا کنی
بدستش نمیاوری....
میدانی...
که باید بگذری و بگذری و بگذری...
مردونه حرف بزن مردونه بخند مردونه گریه کن
مردونه عشق بورز مردونه ببخش
مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن
مخصوصا در حق کسی که باورت کرده و بهت تکیه کرده
هروقت در فریب دادن کسی موفق شدی
به این فکر نکن که اون چقدراحمق بوده
به این فکر باش که اون چقدر به تو اعتماد داشته
گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم؛
بعضی از آدم هــــا،
فقط می توانند در قلبمان بمانند
نه در زندگیمان...
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
شاید آنروز که...
عشق با معنی بود
زندگی با رنگ بود
دل شیدایی بود
شاید آنروز عشق را نمیشستند
عشق را با تمنا میخواندند نه با بغض
زندگی را جاری میکردند
نمیدانم شاید آنروز هم مثل امروز
پر از حسرت بود
پر از فاصله بود
زندگی یعنی این
زندگی یعنی : یک سار پرید
به کجا پر بزند؟ تو چه می دانی
زندگی زیباست
بازهم زیباست
بازهم زیباست
حتی اگر من و تو فاصله مان به اندازه مردن باشد
بازهم زیباست
چه نفس می آید
زندگی قفسی نیست که من بنشینم در آن
بگویم از دل
بخوانم از درد
بنویسم از زخم
...........
زندگی برمیگردد
تو فقط شاهد یک پایانی
هزاران پایان هست
همه را میبینی؟
زندگی یک نفس است
نفسی از عشق
همچو فرهاد به بی تابی شیرین، فریاد
من چرا بنشینم با غم ؟
بخورم حسرت و درد
زندگی بازهم زیبانیست؟
چه تجسم کردی از دل یخ زده پس فردا
چه نگاهی کردی به زمستان امروز
چقدر عشق را از درد بگویی چون مرگ
زندگی زیبانیست؟
چرا، زیباست
من نمیگویم که چرا
زنده بودن یعنی: زندگی زیباییست
وقتی یکیو دوس داری ناخودآگاه از بقیه آدمایی که دورتن فاصله
میگیری..آخرش یه جایی به خودت میای میبینی نه اون آدما واست
موندن نه اون یه نفر
بیا تمامش کنیم..... .
همه چیز را.... .
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن.... .
نگران نباش.... .
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد.... .
اما فراموشم کن.... .
بخند....تو که مقصر نبودی.... .
من بیش از حد مهربون بودم.... خودم این بازی رو تموم میکنم... .
میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است... .
بیا به هم نرسیم!!!!
لعنتی !
تو که در دنیام نیستی ...
پس چرا دست از سر خوابهایم بر نمیداری...؟
خوابهایم تمرین نبودنت را از من گرفته...
خیابان های شهر را قدم میزنم هر روز
شاید دوباره ببینمت
غافل از آنکه سالهاست رفته ای از این شهر!
فراموشی سخت است...
انتظار هم سخت است....
اما از همه سخت تر این است که :
ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش